من نزد ایشان بودم و ایشان دستوری به من دادند که بروید و با احزاب صحبت بکنید و مجسمهها را پایین بیاورید. بنده به حزب ایران رفتم. به آقایِ خلیل ملکی تلفن کردم که او هم آمد. به حزب مردم ایران و پان ایرانیست ها و بعضی از بازاریها تلفن کردم که آنها هم آمدند و عدّهای را برایِ اجرایِ امر فرستادیم
س. اولین مجسمهای که پایین آوردند میدان بهارستان بود؟
بله، ما یک عدّه فرستادیم. ولی باید انصاف بدهم که خلیل ملکی گفت: این کار
درستی نیست. خود من هم شب به مصدق گفتم که این کار درستی نبود. (مربوط به ۲۶ مرداد ۱۳۳۲ که این جریانات تا روز ۲۷ هم ادامه داشت. در جریان دادگاه، دکتر مصدق علت این کار را مخالفت شرع با نصب مجسمه عنوان کرده بود)
(
خاطرات دکتر سنجابی، امیدها و نا امیدی ها، برگه ۱۵۱
این تصویر همان چماق به دستانی است که برایِ این مأموریت اعزام شده بودند. این تصویر از جانب مخالفان پهلوی به دروغ، طرفداران پهلوی جأ زده شده است در صورتیکه طرفداران مصدق بوده اند.
روزنامهٔ باختر امروز ( متعلق به حسین فاطمی، وزیر امور خارجه دکتر مصدق) این فرستادگان را مردم آزادی خواه معرفی کرده که مجسمه دیو قلدر مهیب!!! را بر زمین انداختند
دکتر مصدق هم چنین از به مسلسل بستن مردم معترض تجلیل کرده بود --خاطرات دکتر سنجابی
--------------------------------------
خاطرات سیاسی دکتر سنجابی
شگفت انگیز است که هر کجا که رد پای اسلام دیده می شود همیشه با جانورانی ویرانگر و خشمگین روبرو هستیم که هر چیزی که سر راهشان باشد را نیست و نابود می کنند. هیچ فرقی نمی کند که وابستگان اسلام پوشش آخوندی داشته باشند یا کت و شلوار بپوشند و کراوات بزنند. چه در حوزه ملاهای قم بزرگ شده باشند یا در دانشگاه تهران یا هاروارد درس خوانده باشند باید از آنها ترسید. اینها همانند ویروس هستند که گاهی اگر میزبان مناسب نداشته باشند بی آزار یا مرده دیده می شوند ولی وای به روزی که این انگلها میزبان و قربانی خود را بیابند.
ReplyDelete